تبیین‌های روان شناختی بر تفاوت‌های فردی اشخاص در شیوه تفكر و احساس درباره رفتار خویش تأكید دارند; تفاوت‌هایی كه می‌تواند به شكل تفاوت‌هایی ظریف و جزئی در رفتار برخی افراد با افراد متعارف یا حتی در قالب اختلالات وخیم شخصیتی ظاهر شود و برخی افراد را به سبب عللی مانند افزایش خشم و عصبانیت، كمی وابستگی و تعلق خاطر به یكدیگر، یا تمایل به خطر كردن و لذت جویی با شدت بیشتری مستعد ارتكاب رفتارهای كجروانه سازد. یكی از تبیین‌های روان شناختی كه بر نارسایی‌های شخصیتی تأكید دارد، تبیین فروید است. فروید ساختار شخصیت را شامل سه لایه «نهاد»، «من» و «من برتر» می‌داند. «نهاد» همان نفس اماره و سرچشمه نیروی نفسانی می‌باشد كه هیچ گونه قید و بندی نمی‌شناسد. «من» هسته اصلی شخصیت و مبیّن آموزش و فراگیری واقعیات زندگی است. این بخش پیونددهنده «نهاد» و «مَن برتر» و ـ به اصطلاح ـ دروازه بان شخصیت است.

 

 

 


 «مَن برتر» شامل ارزش‌های اخلاقی و وجدانی فرد است كه به تدریج با آموزش و پرورش و تأثیر عوامل محیطی ایجاد می‌شود. فروید معتقد است كه عرصه زندگی انسان صحنه كشاكش دو نیروی «نهاد» و «مَن برتر» می‌باشد. زمانی رفتار انحراف آمیز پیش می‌آید كه «نهاد» در مبارزه با «مَن برتر» پیروز گردد. ژان برژه معتادان را از نظر شخصیتی و روانی به معتادان با ساختار «روان نژند»، «روان پریش» و «افسرده» حال تقسیم می‌کند. اما به طور كلی، تقسیم بندی دیگری وجود دارد كه بیشتر روان شناسان پای بند آن هستند و آن تقسیم شخصیت معتاد به «نوروتیك»، «پسیكوتیك» و «سازمان نیافته» است. معتادان «نوروتیك» خودآزار و دیگرآزارند و دارای اختلال در روابط عاطفی و خانوادگی می‌باشند. از نظر روانی، این افراد با مصاحبه و رویارویی و نیز از طریق همدلی، اعتماد و اطمینان بخشیدن به آن‌ها باید تحت درمان قرار گیرند. معتادان «پسیكوتیك»، واقعیت گریز هستند، روانكاوی این گروه و كنترل پرخاشگری در آن‌ها بهترین راه درمان این گروه محسوب می‌گردد. 

 

 

 

 

معتادانی كه دارای رفتار «سازمان نیافته» هستند، قادر به برقراری ارتباط با واقعیت‌ها نیستند و ناکامی‌های خود را معلول محیط اجتماعی و خانوادگی دوران كودكی خود می‌دانند و بسیار خیالپرداز هستند. این گروه نیز از طریق روانكاوی فردی و گروهی تحت درمان قرار می‌گیرند. ۵ می‌توان نتیجه گرفت كه هرگاه رشد روانی فرد به موازات رشد جسمی او انجام نگیرد و شخصیت فرد تكامل نیابد، فرد در معرض و هجوم بیماری‌ها و اختلالات روانی قرار می‌گیرد و به فردی بی اراده، تلقین پذیر و بی عاطفه تبدیل می‌شود. در این هنگام در معرض خطر كجروی و انحراف واقع می‌شود، كه اعتیاد به مواد مخدّر یكی از این انحرافات می‌باشد. این گونه افراد به دلیل عدم تكوین شخصیت نمی‌توانند ارزش‌های اخلاقی را بپذیرند و به آسانی نمی‌توانند خود را با محیط سازش دهند. علاوه بر آن، دچار مشكلات احساسی و عاطفی می‌گردند. در نتیجه، زمینه مناسبی برای اعتیاد به مواد مخدّر در چنین افرادی به وجود می‌آید.

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب
2-1- مقدمه    3
2-5-تعاریف اعتیاد    5
2-5-1- علل گرایش به اعتیاد    6
2-5-2- پیشگیری از اعتیاد    7
2-5-3- نظریه‌های انحرافات اجتماعی (پیدایش اعتیاد)    7
2-5-4- علل گرایش به اعتیاد    14
2-5-4-1- علل فردی    14
2-5-4-2- علل خانوادگی    19
2-5-4-3- علل اجتماعی    27
2-5-5- نقش مذهب در درمان اعتياد    33
2-5-6- نقش مذهب و سلامت معنوی در پیشگیری از اعتیاد    35
2-5-7- عوامل تشدید کننده اعتیاد    42
2-5-7-1- راهکارهای کاربردی    44
2-6- پيشينه تجربی تحقیق    46
2-6-1- تحقیقات انجام گرفته در خارج از کشور    46
2-6-2- تحقیقات انجام گرفته در داخل کشور    52
2-7- جمع‌بندي مطالعات انجام شده    55
منابع و مآخذ    56